انتظار
1392/3/15 | نسخه قابل چاپ | نویسنده : سید سعید هاشمی
انتظار انتظار انتظار...
جالب میکند زندگی را؛انتظار.
یک لحظه اندیشیدن عاشق به معشوق،شوق شادمان برانگیزی را در دلش بر می انگیزد.چقدر آرام می کند آدمی را این عشق و این انتظار.وقتی بدانی کسی هست که با او زندگی ات معنا پیدا می کند،وقتی بفهمی که اگر در کنارش باشی و او را ببینی،چقدر هوشت را از سر می برد،وقتی میدانی که اگر رویایت را با او بگذرانی،چقدر لحظه های عمرت لبریز می شود از زندگانی پرمغز و پرهدف،آن وقت است که دلت سر ریز می کند از مهربانی و امید و و امید...
شبهه ناک ترین شبهه اینست که چطور انتظار را به سر کنی و تا کی باید منتظر بودن را تجربه کنی؟!دین و وسایل و وسایط و راه و ماه و زمین و زمان و ابر و آسمان و خورشید،اینها همه هیچند...
تنها صراط افروخته شدن سراج دل،انتظار است و عشق!
چقدر زندگی را آسان می کند...
روان می گذرد زیستن من با اندیشه ی اینکه می دانم کسی هست که پای رسیدن به او را دارم!
خدای من!
دوان دوان همراهی ام کن برای تصاعدی پریدن به سمت روشنایی وجود...!
می خواهم پشت پا بزنم به این همه درد و رنج و مشکلات و گره ها و پر پروازم را به کار گیرم برای دوری از سنوات لغزنده ی عمر و نزدیکی به سکنات سرزنده ی روح...
وااااای؛الهه ی من!!
دلم دارد تپیدن می کند به نیت خواطر و خطورات و منفذها و روزنه های انتظار!
سبک بالم می کند و دلم را هوایی می کند این انتظار و عشق و عشق انتظار!!
فکر و ذهن و اندیشه ام تاب و توان به چشم آوردنش را ندارد!
احساسم را شعله ور کن و آتشم را شعله ورتر! باید سوزان شود و بسوزاند مرا در امیال تو!
زیستن من فقط به شوق رسیدن به لحظه های زیبای دیدار معشوق است!
و...
و هست و نیستم را همچون ریزش باران،می ریزم به پای یار تا بداند که من هم وجودی از اویم و وجودم فقط برای اوست...!
یک لحظه اندیشیدن عاشق به معشوق،شوق شادمان برانگیزی را در دلش بر می انگیزد.چقدر آرام می کند آدمی را این عشق و این انتظار.وقتی بدانی کسی هست که با او زندگی ات معنا پیدا می کند،وقتی بفهمی که اگر در کنارش باشی و او را ببینی،چقدر هوشت را از سر می برد،وقتی میدانی که اگر رویایت را با او بگذرانی،چقدر لحظه های عمرت لبریز می شود از زندگانی پرمغز و پرهدف،آن وقت است که دلت سر ریز می کند از مهربانی و امید و و امید...
شبهه ناک ترین شبهه اینست که چطور انتظار را به سر کنی و تا کی باید منتظر بودن را تجربه کنی؟!دین و وسایل و وسایط و راه و ماه و زمین و زمان و ابر و آسمان و خورشید،اینها همه هیچند...
تنها صراط افروخته شدن سراج دل،انتظار است و عشق!
چقدر زندگی را آسان می کند...
روان می گذرد زیستن من با اندیشه ی اینکه می دانم کسی هست که پای رسیدن به او را دارم!
خدای من!
دوان دوان همراهی ام کن برای تصاعدی پریدن به سمت روشنایی وجود...!
می خواهم پشت پا بزنم به این همه درد و رنج و مشکلات و گره ها و پر پروازم را به کار گیرم برای دوری از سنوات لغزنده ی عمر و نزدیکی به سکنات سرزنده ی روح...
وااااای؛الهه ی من!!
دلم دارد تپیدن می کند به نیت خواطر و خطورات و منفذها و روزنه های انتظار!
سبک بالم می کند و دلم را هوایی می کند این انتظار و عشق و عشق انتظار!!
فکر و ذهن و اندیشه ام تاب و توان به چشم آوردنش را ندارد!
احساسم را شعله ور کن و آتشم را شعله ورتر! باید سوزان شود و بسوزاند مرا در امیال تو!
زیستن من فقط به شوق رسیدن به لحظه های زیبای دیدار معشوق است!
و...
و هست و نیستم را همچون ریزش باران،می ریزم به پای یار تا بداند که من هم وجودی از اویم و وجودم فقط برای اوست...!
موضوعات مرتبط با این مطلب :
____________________________________________________
برچسب ها:
برچسب ها: