نجواهای من - آرشیو 1392/9
<-Description->

تو نگو خودم بودم که این طوری ام...

1392/9/19 | نسخه قابل چاپ | نویسنده : سید سعید هاشمی

چرا آدم ها این طوری اند؟...!  

شاید هم من هستم که این طوری ام! 

نه نه...؛ بگذار تقه ای به کله ام بزنم بلکه کمی درست شد:  

تق تق تق...!! 

آخ...! عجب آخی!! 

گویا الآن بهتر شده ام.. 

باید خودم را تست کنم: 

چقدر عجیب است!! 

سیاه را سفید می بینم و آبی را قرمز...؛ 

نه نه...؛ شاید دارم اشتباه می کنم. لحظه ای تحمل...! 

-مختار، این رنگه چه رنگیست؟؟؟ 

-سعید؟؟!! مگه کوری؟!! خب این سیاهه و این هم آبی... 

-...!!! 

نگفتم..!!  

وای خدای من! الآن قاطی ام یا پاتی؟؟ آها ببخشید؛ منظورم تله پاتیه... 

من را بگو فکر می کردم آدم ها این طوری اند! تو نگو خودم بودم که این طوری ام...





موضوعات مرتبط با این مطلب :
____________________________________________________
برچسب ها:

منگل...!

1392/9/19 | نسخه قابل چاپ | نویسنده : سید سعید هاشمی

خواستم خودم را خالی کنم دیدم نمی شود!

پند آمد که بنشین بنویس دیدم نمی شود!
کمی فکر کردم؛ کمی فکر در بی فکری کردم!!
درد همین است که فکر می کنم اما معلوم نیست فکر است یا نیست!!
شاید منگل شده ام...! 
... از من که بعید نیست!!
نکند فشارم افتاده که این همه چرندیات را روانه ی قلمم می کنم؟!
سعید؟!!...
همین جایی؟؟
کجای جهان سیر می کنی؟!
پاشو پاشو برو دکتر که انگار تو و ذهنت شده اند عین بازی گربه و موش...!!




موضوعات مرتبط با این مطلب :
____________________________________________________
برچسب ها:

ساخت وبلاگ