تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار تادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
استارتاپ
آموزش خلبانی a>
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
کرگیر
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
دانلود فیلم
زبان انگلیسی
پارسیان سیستم رو



به حرفم گوش کن s
به حرفم گوش کن
  سکوت کنبنشین،به حرفم گوش کن..همه چیزم شده است |کویر| پرسکوت سرزمین سیاه چاله ی علی!گریه ها و اشک ها و افسوس ها و آه ها...! وای!اجساس دلدرد می کنم!دلدردی

به حرفم گوش کن

1391/9/21 | نسخه قابل چاپ | نویسنده : سید سعید هاشمی
  سکوت کن بنشین،به حرفم گوش کن.. همه چیزم شده است "|کویر| پرسکوت سرزمین سیاه چاله ی علی!" گریه ها و اشک ها و افسوس ها و آه ها...! وای!اجساس دلدرد می کنم!دلدردی پر از/کیف/ گناه! چقدر سنگین شده است بار لبریز شده از انبان سنگ و سنگریزه و شن! کسل و


 
بی تحرک مانده ام...
 اندوهگین و خسته ام از بیمار شدن و بیمار شدن...!زندگی ای پر از عشق و شور و مستی و جان دادن و دل باختن  و مسخره ی ریشخند خویش شدن. صدای فریاد نفس کشیدن هایم،صحنه هایی از خطه های خونین سیاهی آسمان پرستاره شب را در کنج تاریک خانه ی ذهنم تداعی می کند.
  آه از این همه سبک بالی خاطرخیز شده از درون! نمی دانم تکیهام را به کدامین تکیه گاه بی گناه زنم..!! به هرکجا می نگرم؛همه را از خودم و عین خودم می بینم.ضربان قلبم،همچون زلزله ای چند ریشتری،دلم را با احساسی خسته و سیاه می لرزاند.کاش می توانستم از این خواب بیدار بیرون آیم و خود خویشتن را همان می دیدم که باید باشد! ما، در این کویر بزرگ کوچک، خودمان را هم گم کرده ایم."ما گم شده ی خویشیم"...
 طعم غریبی را در اینم غربت سرای بی همتا بر زبانمان می چشانیم بی آنکه غمی را اندیشه وجودمان فرا بگیرد."من در خیال خود می چرخم. سراپای خیالم را گمان های بی گمان لبریز کرده اند. سرد  گرم به هم آمیخته اند و رنگ و رویی گیج کننده به خود گرفته اند. دستانم به خود می برزند.کمرم قوز برداشته.سپر درونم همچون شیشه ای نشکن،شکسته است. پاهایم دیگر نگاهشان به ((إهدنا الصراط المستقیم)) نمی افتد. چشمانم حتی نیم نگاهی به ((قل للمؤمنین یغضٌوا...)) و ((قل للمؤمنات یغضضن...)) نمی افکنند. موهای بدنم سیخ گونه گشته اند... وای وای وای از این همه درد و رنج و مشقت! دیگر آهم به سختی "آه"‌می گوید!کلافه شدم از این همه درجا ماندن و درجا زدن! نمی دانم چگونه بسرایم سرودنی هایم را!!...




موضوعات مرتبط با این مطلب :
____________________________________________________
برچسب ها:
طاهریاینگونه نظر داده است : 14:07 ,1391/9/24

و تو چه میدانی که چه فاجعه ای است وقتی مردی گریه می کند ...


... : آره واقعا...
عادلاینگونه نظر داده است : 10:46 ,1391/9/28

سلام سعیدجان خیلی عالی بود...امیدوارم معنی ومفهوم گریه های علی را درک کنیم


راه ماه : سلام گلم.ممنون.بازم سر بزن.به روز میشه.یاعلی
saeidاینگونه نظر داده است : 17:02 ,1391/9/28

سلام سحید
مطالبت بسیار ژرف و عمیق هستن
تو دورانی زندگی میکنیم که شعر نیمایی جای شعر کلاسیک رو گرفته
فک میکنم هرچه قابل فهم تر و روشن تر بنویسی بهتر باشه
مث دکتر شریعتی خودمون...
موفق


: سلام جانم.. چشوم..بازم سر بزن که به روز میشه
یاعلی
مجيداینگونه نظر داده است : 20:35 ,1391/9/28

خوب بودسعيدجان-به قول يكي ازدوستام جاناسخن ازجانب ماميگوئي!ولي به نظرمن زيادباكلمات بازي كردي!يادت باشه ماندگارترين جملات ساده ترين آنهاهستند!!موفق باشي گلم

نام :
ايميل:
سايت:
کد تایید:
ارسال نظر به صورت خصوصي به مدیر سایت

ساخت وبلاگ